ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیشب صدای پای برهنه اش را
بر مرزهای عریان تن
می شنیدم
در دالان ها و دهلیزها
صدای طبل هایی کر کننده
گوش جان را می خواشید و من...
لذت می بردم از این خراش های کر کننده
چون کولیان مست و بی پروا
در زفافی سرد
عروس عریان تن را
به حجله گاه اجل سپردم
چیزی نمانده بود تا پارگی بکارت روح
که دستانی از نور
مرا بیرون کشید از آغوش مرگ
و من!!
عروس ناکام هر شبه ی این حجله گاه سرد
نشسته ام به انتظار لباسی سپید
نشسته به انتظار بختی(مرگ) باز
فرحناز هرندی//صبور