خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

چون برگ های خزان


فکرش و یادش بیست و چهار ساعته، 

بیداری و رویاهایش، ذهن و قلب را تسخیر کرده.

 او رفته ، نه از دل و فکر! او همواره حاضر است، 

با تصویر مجازی اش. 

او می گوید، می نویسد، می خندد و در سبزه ها می خرامد.

 و من با حسرت فقط نظاره گرم. 

گاهی نگاهم می کند و دستی تکان می دهد. 

گاهی اشاره می کند اشک هایم را پاک کنم. 

ناگه او چون پریان پرواز می کند و می رود،

 بدون خداحافظی! 


.h.n.h.s.