خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

قابله شبگرد

دل پر از طعنه های تلخ

سر به سر سرزنش شده  است

کاش ورق بر می گشت

کاش دوباره امیدی بود

آااای  دوباره می زاید

نوعروس نابالغ ذهنم

صبح باید دوباره بخوانم که

در میان خواب هایم چه زاییدم

چشم هایم پر از توله های  اشک

که لمیده زیر لحاف پلک 

ذهن دوباره زاییده

 بی پدرهای بی مادر چرک

شبگردی هایم در میان رویا

چه نوشتم نفهمیدم

فرحناز هرندی