خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

تسلیم شاید روزی دیگر

به قول تو حرف هایم روی کاغذ یا صفحه گوشی مثل نی تو خالی اند و اگر پردازش شوند اهنگ های زیبا در بطن دارند درست مثل آهنگی که سارا می خواند:


راه رویام و چه زود دزدید

من یلدام، شب دور از خورشید

باز پاییز شد و باد چرخید و

هوس چو گیاهی مرموز رویید

او رویید و درخت از این همه درد

چو نگاهم خشکید

تا دیروز قدمی بردار

من رو باز به شروعش بگذار

تو زیبایی و بی پروایی و

من که از این دلتنگی بیمار

با من حوصله کن در این شب ِ کور

تو همیشه دل یار..

تو شب  بیدار منی

همه جا تکرار منی

گرچه بی من، گر چه که دور

دل من، دل یار منی

تو شب بیدار منی

همه جا تکرار منی

گرچه بی من، گر چه که دور

دل من، دل یار منی

نور آرام به درخت بارید

برگ رقصان به سقوطش خندید

باز پاییز شد و باد چرخید و

هوس چو گیاهی مرموز رویید

او رویید و درخت از این همه درد

چو نگاهم خشکید

ماه پنهان و راه دشوار

من در حال غروبم این بار

باش در خوابم و در بیدارم و

من رو در این تنهایی مگذار

با من حوصله کن در این شب ِ کور

تو همیشه دل یار

تو شب بیدار منی

همه جا تکرار منی

گرچه بی من، گر چه که دور

دل من، دل یار منی

تو بگو درمان تو چیست

تو بگو دل یار تو کیست

تو بگو این ها همه رو

سببی جز فاصله نیست . . .

تو شب بیدار منی

همه جا تکرار منی

گرچه بی من، گر چه که دور

دل من، دل یار منی

دل من، دل یار منی

دل من، دل یار منی


اشک هایم آرام فرو می غلتند

چگونه به جسم در حال محو و روان پر اندوه و غمت کمک کنم با این دست های شکسته دلم

ای ماندنی ترین در دلم

دوباره برایم قجربانو بخوان

و بگو خماری و شراب کهنه می خواهی

انار از گونه می خواهی

بخوان تا  دوباره بغل برایت باز کنم

و خرابت کنم در میان ویرانی و پریشانی دلم


دوستت دارم تا همیشه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.