خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

بی مصرف ترینم، رو به انقضا

هر آنگونه که میخواهی مرا تصور کن

یاری موقعیت شناس و فرصت طلب!

آکتوری چیره دست و شکارچی لحظه ها

و یا دلداری سرگردان و بی خیال

و شاید هم مهربانی کم جرات و ترسو!!

هر آنچه دوست داری تصور کن


مرا از زباله دان تاریخ به این حوالی پرت کرده اند

مچاله شده در خویش

 روحی سرگردان و گریزان 

آکتوری طرد شده از صحنه خوشی های زندگی

مرده ای متحرک  و مضطرب که به ناچار جسم خویش را بر شانه های تنهایی به اجبار می کشد

تا زمانی که خاک مرا به خویش فرا خواند.


فرحناز هرندی/صبور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.