خلوت حریری ناز
ممنون که هستی خداخلوت حریری ناز
ممنون که هستی خداشاعر آثار خلوت حریری ناز، محرومان کوی عشق، بر بلندای احساس
پیوندها
- اشعار من در شعر نو
- اشعار من در همسرایی
- شاهین کلانتری و واژه های محبوبش
- سایت عشق زیبا(قجر بانو)
- دکلمه شعر خلوت حریری ناز خلوت حریری ناز
- سرزمین های دور
- سهیل سلیمی
- Arnusha
- شاهین کلانتری
- سالک
- کوچه های باران خورده
- saniba
- بی همتا
- علیرضا آذر
- سیمای شهر هرند(شهر اجدادی من)
- کوچه باغ شعر
- اشعار ناب
- نفس عمیق
- سرو سپید
- اکتای بهمنی
- مرحوم استاد نوری زاد
- شعر ناب
- عشقی
- تبیان
- نوار موبیوس
- آفتاب
- تست آنلاین
- دنیای اثیری
- پرواز روح
- مثنوی ارواح
- از تهی سرشار
- قران انلاین
- تراوشات یک ذهن زیبا
- کلمت هم قافیه
- نماز
- فلاح
- یادداشت های یک مالیخولیایی
- امین نیما
- تبریز
- محاسبه تاریخ تولد
- مجله آفتاب
- نوشته های بی ملاحظه
- ش...سرودن
- زهرا شریفی
- alireza
- چیستا
- راستمرد
- ماورا
برگه‌ها
جدیدترین یادداشت‌ها
همه- ابریشم نوه گلم ابریشم
- ابریشم نوه گلم ابریشم
- اندوه نبودن غم فراق و اندوه نبودنت در باور ناباورم نمی گنجد. #حاجیه_عصت_پور_جعفری #علی_صالحی
- دل یار من به من فکر کن دوباره به من فکر کن میترسم از باران که بشوید تمام خاطرات و اشک هایی که در فراقت ریختم میترسم از پرواز که...
- خدا چه اسم قشنگی ها حیدو دل مو حکم همو لنجی رو داشت که روی دریا راشو گم کرد جاشوی بی پارویی که زل افتو احساس سرما کرد و لرزید ولی خدا یه...
- هجران می شد ای کاش نباشم که یک لحظه نباشم بی تو
- هنوز نفسی بی منت می آید خدایا شکرت ممنون که هوامو داری #بیمارستان_مرتاض #دکتر_سعید_کارگر
- [ بدون عنوان ] باید موهایم را رنگ کنم شرابی نه دودی شاید هم ارغوانی سینه ریزی از جواهر به گردنم بیندازم پیراهن مخمل سبزم را بپوشم و...
- تسلیم شاید روزی دیگر به قول تو حرف هایم روی کاغذ یا صفحه گوشی مثل نی تو خالی اند و اگر پردازش شوند اهنگ های زیبا در بطن دارند درست مثل آهنگی...
- رمان جدید... یه روزی مجبور شدم خیلی از دلنوشته ها و اشعارم رو که دو یا سه سال پیش نوشته بودم انتقال بدم به پستوی وبلاگ... انتقال به...
- لبخند ژکوند مبهوت لبخند ژکوند شدم وقتی امروز به نیابت از تو آیینه را بوسیدم. Nazi.h.s
- چون برگ های خزان فکرش و یادش بیست و چهار ساعته، بیداری و رویاهایش، ذهن و قلب را تسخیر کرده. او رفته ، نه از دل و فکر! او همواره حاضر...
- گل سرخ دردی مرموز آرام آرام وجودم را می خورد دچار بیماری شده ام که هیچگاه رو به بهبودی نخواهد رفت نیازمند خوابی مرگ آلودم...
- عنتر عشق صحنه های تئاتر عاشقانه!!!! پس همه سیاه بازی بود این عشق؟!!! با متن هایی که فی البداهه بود و رو به فراموشی؟!!! چه راحت...
- کلاف دلتنگی اصلا از همین عطرهایی که پنهانی به ترانه هایم می زنی از همین یواشکی آمدن ها دزدکی شعر خواندن امید دادن های الکی ات خوشم...
- با من تماس بگیر بامن تماس بگیر ردی از این بی حواس بگیر در فصل سرد بی کسی و جنون ردی از این آس و پاس بگیر بنشین دوباره کنار شاعرانه های...
- نارنج های سپید دیشب آمدی و دوباره میان حضور بهاری ات معطر شدند، نارنج های سپیدم تو آغوش باز کردی و من چون شکوفه های در حال فرود رقصیدم...
- سنگ صبور گاهی بعضی تاریخ ها را باید حک کرد در قلب و ذهن. یا نه اصلا نیازی نیست خودشان آنچنان حک می شوند که حتی با گذر زمان هم...
- یادم بخیر بعدِ مرگم بخدا گریه نکن ضجه مزن شکوه مکن دو سه بیت شعر بباف قصه بگو ناز بخند لب به سیگار مزن ضعف خودت جار مزن بخدا من...
- آبستن یلدا مهم نیست چند بهار را در آغوشت خوابیده باشم حضرت پاییز! پا به ماهم؛ آبستن یلدا صدا بزن قابله ی ماه را از سینه های انارم...
نویسندگان
- فرحناز هرندی 563
بایگانی
تقویم
اردیبهشت 1403| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
| 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
| 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
| 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
| 29 | 30 | 31 |
جستجو
قجر بانو؟!
قجر بانو؟!
کمی قهوه
کمی دمنوش از لب های شیرینت
کمی آرامش از دریای چشمانت
کمی آشوب
دمی عشوه
بگیرم جان، میان تخت سیمینت
بیا آرااام در آغوشم
که من بی تو...
جهانی خفته ، خاموشم.
بخوان شعری
نوازش کن تن سردم
بکش دستی به احساسم
گل یاسم.
عمارت ها به پا کردم پری پیکر
ولی لطف و صفای دیگری دارد...
حرم از مرمر سینه
و
قصری جنس اشک ، بر ساحل دیده
بسازم کاخ رویایم ...
دگرگونه
گره از زلف خود وا کن
بیاویزم ز گیسویت
به چاه و چاله ی گونه.
قجر بانو؟!
گل نارم!
خمورم من!!
شراب کهنه می خواهم
انارِ گونه می خواهم
در این بزم همایون
از این خم خانه ی خون
شرابی هفت ساله ،
از این منظومه می خواهم.
قجر بانو!
برقص حالا
بچرخ مستانه ی زیبا
نمک ریز دختر خلخال برپا
بکن شوری در این ویرانه برپا
حرامم باد سلطانی
گدایی می کنم بوسه
میان هرم این لب های قیطانی
بچرخان
آن تن نازِ فریبا را
بلرزان پایه های
این سرای
بی سر و پا را
خرابم کن
بغل وا کن
بمیرم
در میان این پریشانی و ویرانی
قجر بانو
خرابم کن...
با احترام صبور// فصل عاشقانه های درباری
خیالم مثل همیشه تامجالی پیدا میکنه سوی تو و خاطرات تو میره یادمه روزایی که ساعت ها میشستیم بدون وقفه حرف میزدیم با عشق واشتیاق... صبح که از خواب بیدار میشدم اولین کارم سلام به تو بود..... آخ که چه روزایی بود چه رویاهایی داشتم و نشد... دارم به این فکر میکنم که سرنوشت ادما چقد گنگ نامفهومه و خدا میدونه در اینده چی برامون تقدیر بنویسه...............
واقعا یادش بخیر
قشنگ ترین روزهای زندگیم در کنار تو گذشت ساناز. چه خاطره های قشنگی از روزهای با تو بودن دارم. هر کسی سرنوشتی داره خوشحالم که داشتن فرزند رو تجربه می کنی. این یکی از آرزوهای من بود. چه شب و روزهای زیبایی در کنار هم سپری کردیم .مثل همیشه بهترین ها رو برات آرزو دارم.
بازم مثل همیشه زیبا وسرشار از احساس عالی بود و بازم غمگین.......
ساناز مهربونم
ممنونم از حضورت
قدم نو رسیده ات مبارک.
آنقدر ذوق زده شدم که اشک از چشمهام جاری شد
میبوسم صورت ماه غنچه ی باغ زندگیت رو