خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

خلوت حریری ناز

ممنون که هستی خدا

قبل از تو ...بعد از تو

پشت پنجره ی سکوت،لابلای امید های دود زده دنبال روزنه ای از نگاه سبز و وحشی ات روزها را به شب می رسانم.رفتی و گم شدم در غبار دلتنگی ها. بگو که بیهوده نیست تکثیر سلول عشق ،در سلول تاریک بی کسی هایم.!!!!بگو که باز میگردی و  دوباره ترانه های عاشقانه را مثل مرغ عشق های ،خانه ی بی بی در گوش هم زمزمه می کنیم،و دوباره می بینم خنده ی چشمان احساس را به روی دنیای شاعرانه ها.میدانی که اگر تمام روزهای بودن و نبودنت را در هم ضرب و تقسیم کنم مساوی با یکبار به دنیا آمدن و یک عمر مردن من می شود.


 آمدن و رفتنت مبداء تاریخم شد.

نظرات 2 + ارسال نظر
آرشید 1396,02,05 ساعت 16:54 http://sarvina.blogsky.com

سلام و درود بانوی عالیقدر
سپاس از این مهر نوشته ی زیبا

میان یکی بود یکی نبودِ داستان آفتاب و مهتاب ...
از همه غم انگیز تر
قصه ی بودن و نداشتن توست .

آرشید

با تقدیم آبی ترین سلام ها جناب آرشید

ازهمه غم انگیزتر
یکی بود
یکی نابود

سپاس از حضور شاعرانه و سرشار از مهرتان بزرگمهر
با ا حترام و سپاس

NJ 1396,02,05 ساعت 13:02 http://njs.blogsky.com

قشنگ و غمگین بود

درود دوست بزرگوار
متشکرم از حضورتان و
سپاس که خواندید به مهر

با احترام و سپاس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.